*نام: موسی (ع).
*پدر: امام جعفر صادق(ع).
*مادر: بانویی با فضیلت حمیده».
*کنیه: ابوالحسن، ابوالحسن اول، ابوالحسن ماضی.
*لقب: عبد صالح، کاظم، باب الحوائج، صابر.
*تولد: آن حضرت روز یکشنبه، هفتم ماه صفر، سال 128 هجری قمری در حال بازگشت از مکّه معظمه در روستائی به نام اَبواء ( بین مکه و مدینه) دیده به جهان گشود.
* در چند سالگی به امامت رسید؟ بیست سالگی.
*مدت امامت: 35 سال.
*مدت عمر: 55 یا 58 سال.
* مدت زندان:4 یا 5 سال.
* قاتل: توسط سندی بن شاهک، به دستور هارون مسموم و در روز جمعه 25 رجب سال 3 ه.ق. در زندان بغداد به شهادت رسید.
* فرزندان: 37 یا 50 فرزند.
تمام علوم در چهار چیز جمع شده است که اگر کسی آنها را بداند عالم و آگاه شناخت میشود البته منظور ایشان از عالم به معنای علم مدرکی و دانشگاهی نیست بلکه همان معرفت و آگاهی است.
امام کاظم(ع) میفرماید: وَجَدْتُ عِلْمَ النَّاسِ فِی أَرْبَعٍ :
1.أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ. اول آنها این که بشناسی ربّت کیست؛
2.وَ الثَّانِیَةُ أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ. و دوم آنها این که بشناسی چگونه ساخته شدی؛
3.وَ الثَّالِثَةُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ. و سوم آنها این که بشناسی اراده (هدف) از خلقت تو چه بوده؛
4.وَ الرَّابِعَةُ أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دِینِکَ».[1]
و چهارم آنها این که بشناسی چه چیزی تو را از دینت خارج میکند؟
1. خداشناسی أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ».
نخستین مورد براساس حدیث امام کاظم(ع) خداشناسی است، باید خدا را بشناسیم تا به شناختهای دیگر برسیم امروز هم در دنیا هستند کسانی که هنوز بت، گاو یا انسان میپرسند نظیر هندوها، حتی مسیحیان که پدر، پسر و روحالقدس را میپرستند یا کمونیستها که اصلا اعتقادی به خدا ندارند اما با این حال نخستین سؤال برای انسان این است که خالق هستی کیست، آنکه به انسان شعور و فهم داده کیست؟
پاستور معتقد است که وقتی به کشفهای ریز رسیده اعتقادش به خدا بیشتر شده و متوجه شده که همه چیز در دنیا از روی نظم و ترتیب است از مسائل ریز گرفته تا درشت و تغییر فصول و روزها و شبها. حال هر فردی از راه خود میتواند خداوند را بشناسد یک دانشمند از راه علم خود و یک کشاورز از کشاورزی نخستین آگاهی و معرفت که خداوند در قرآن کریم هم میفرماید که نیاز به فهم و یادگیری دارد وجود خداست تا به هر چیزی برای رفع نیازهای روحیمان متوسل نشویم.
هنوز هم در عالم افرادی داریم نظیر مارکسیستها که یک زمانی بازارشان داغ بود و تصور میکردند که عالم خود به خود ایجاد شده و خالقی ندارد.
نفرمود اول آنها این است که بشناسی خالق» تو و عالم هستی کیست؟ چرا که این بسیار بدیهی است و هر کس کمی به همین عالم محسوسات و عالم وجود خودش توجه کند، گواهی میدهد که همه نشانه» هستند و خالقی را نشان میدهند که از این جنس نیست، پس مخلوق نیز نمیباشد، لذا میفرماید اگر از کفار نیز بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را خلق کرد؟ خواهند گفت: الله:
وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ».[2]
ترجمه: و اگر از آنها بپرسى چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است مسلما خواهند گفت خدا؛ بگو ستایش از آن خداست ولى بیشترشان نمىدانند.
مضاف بر این که صرف شناخت خالق، مشکلی در تربیت و رشد انسان را مرتفع نمینماید، بلکه باید ربّ» را شناخت. لذا فرمود: بشناسی که ربّت» کیست؟
ربّ، به مالک، صاحب و منعمی اطلاق میشود که تربیت امور را بر عهده دارد. تدبیر کننده، تربیت کننده و مربی تمامی عوالم و موجودات است.
هیچ کسی که دارای عقل سالم باشد، نمیتواند دو خالق برای عالم هستی فرض کند، اما هر کسی میتواند هزاران موجود و عنصر دیگر را إله یا ربّ (کاذب) خود فرض نماید. فراعنه در هر زمانی مدعی شده و میشوند که أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَى – ربّ برتر شما من هستم»، و انسان ممکن است در آنِ واحد، دهها ربّ [ربّ قدرت، رب شهوت، رب مقام، ربّ ثروت و .] را بندگی کند. در نماز ربّش الله باشد، در کسب ربّش مال حرام یا مقامات رشوهبگیر و رانتخوار باشد، در شهوت ربّش هوای نفس باشد و .؛ لذا حضرت یوسف (ع) به هم سلولیهای خود فرمود: ای دو هم سلولی من، آیا (بندگی) اربابهای متفرق و پراکنده، بهتر است از خدای واحد و قهار؟
2.خودشناسیوَالثَّانِیَةُ أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ».
این را بدان و هر کار میخواهی بکن. یعنی بدانی که خدا برای تو چه کرده است. نبودی، او تو را بود کرد. نداشتی، به تو هر چه نداشتی داد، جهل تو را علم کرد. ترس تو را امن کرد. گرسنگی تو را به سیری تبدیل کرد. تشنگی تو را به سیرابی تبدیل کرد. ذلت تو را به عزت تبدیل کرد. استعدادها به تو داد. ابرو باد و مه و خورشید و فلک را برای تو درست کرد سَخَّرَ لَکُمُ»، خَلَقَ لَکُمْ»، مَتاعاً لَکُمْ» همه چیز برای تو است. پس باید بدانی برای تو چه کرده است.
دقت شود که در این فراز نیز نمیفرماید: چگونه تو را خلق کرد»، بلکه میفرماید چگونه تو را صُنع نمود». شاید نتوانیم با تفاوت کلماتی چون ساختن» و درست کردن» در فارسی، به خوبی تفاوت خلقت با صنعت را بیان کنیم. در هر حال خلقت ایجاد کردن است، اگر بپرسند: آدم چگونه خلق شد، میگویند: از خاک، سپس نطفه، علقه، مضغه و .، اما وقتی میفرماید: مَا صَنَعَ بِکَ»، یعنی بدان که چگونه درست شدی و چه کارهایی برای تو صورت گرفته تا به اینجا برسی؟ از عوامل دخیل در خلقت گرفته تا عوامل دخیل در رشد، تا عوامل دخیل در تربیت. مانند این است که بگویند: ببین برایت چه کرده تا این شوی؟!».
این هم جز از راه خداشناسی محقق نمیشود.
3. وظیفه شناسی وَالثَّالِثَةُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ».
نکته سوم براساس حدیث امام کاظم(ع) وظیفهشناسی است اینکه بفهمیم خداوند بیکار نبوده که چند نفر را خلق کند بی خود و بی جهت و سپس بمیراند، اینها با حکمتش جور در نمیآید حکیم کار بیهوده نمیکند در قرآن کریم هم آمده شما فکر میکنید ما شما را بیهوده آفریدیم؟ خلاصه باید ببینیم وظیفه ما چیست برای چه خدا این زبان و دست و دهان را به ما اعطا کرده است؟ اگر نه که باید فرشته می شدیم که هیچ غریزه و اختیاری نداشتیم و گناه نمیکردیم اما انسان اینطور نیست چرا که اگر بود اختیار از او سلب میشد لذا خداوند انسان را آفرید تا تصمیم بگیرد با زبانش ناسزا بگوید یا صلوات بفرست و لا اله الاالله بگوید.
امروز با گسترش روز افزون اینترنت، سایتها، ماهواره،شبکههای اجتماعی و . که میلیاردها دلار دشمن در حال هزینه کردن برای بی دین کردن جوانان و نوجوانان حکومتهای اسلامی است، نظیر اندلوس یا حکومت سبا که به دلیل فساد از هم پاشید دیگر نیازی به جنگ نظامی ندارد.
لذا مهم است که انسان بداند هدف حقیقی کدام است؟ هدف واقعی کدام است؟ هدف منطبق با نظام آفرینش کدام است؟ چرا خلق شده و به کجا میرود؟ آیا مسیر (هر چند خدا آفریده باشد)، از خاک به خاک است، یا إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ» است؟ برای خوردن، خوابیدن، جماع، تولید مثل، هضم، دفع و لذائذ مادی خلق شده است یا برای رشد و کمال؟ موجودی دارای نشانههای سایر موجودات زمینی است، یا خلیفة الله است و تجلی نشانهها و اسمای الهی میباشد؟
خداوند متعال فرمود:وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»[3] و جنّ و انس را خلق نکردم، جز برای بندگی (مرا بپرستند).
4.آسیبشناسی وَ الرَّابِعَةُ أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دِینِکَ».
چهارمین نکته از حدیث امام کاظم توجه به آسیب شناسی یا آفت شناسی است در عزاداریها، مباحث مهدویت، عاشورا و سایر مراسمها و مناسکهایمان باید از آسیبها دوری کنیم باید آسیبها را شناخته و عزاداری مستحب را بر واجبات برتری ندهیم چرا که صلاح نیست ترک واجب کرده و به مستحبات بپردازیم. در جلسات و هیئآت بعضاً دیده میشود که دروغهایی گفته میشود چرا روضه دروغ خوانده میشود با اینکه دروغ حرام است؟ بدترین دروغ هم دروغ بستن به خدا و پیغمبر (ص) است.
نمیشود انسان سلامتی را بشناسد و نداند که دشمن سلامتی چیست و چه چیزی او را از سلامت خارج میکند؟ - امنیت را بشناسد و نداند که چه عواملی موجب به مخاطره افتادن امنیتش میگردد؟ استقلال و آزادی را بشناسد و نداند که چه چیزهایی سبب سلب استقلال و آزادی از او میگردد؟ خوشبختی و فلاح دنیوی و اخروی را بشناسد، اما نداند که عوامل از دست دادن نعمات و افتادن به هلاکت و بدبختی چیست .؟ به همه اینها در هر مقولهای که باشد، میگویند: دشمنشناسی.»
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ».[4]
ترجمه: اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید زیرا وى دشمن آشکار شماست.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء».[5]
ترجمه: اى کسانى که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگیرید.
پس علوم بشری، هر چه که باشد، از چهار محور خارج نخواهد بود که عبارتند از:
- خداشناسی
- خودشناسی (هستیشناسی، زیست شناسی و .)
- وظیفه شناسی (هدف شناسی).
- دشمن شناسی
[1]. کنزالفوائد، ج1، ص219.
[2]. لقمان، آیه 25.
[3]. الذاریات، آیه56.
[4]. یس، آیه60.
[5]. الممتحنه، آیه1.
درباره این سایت